part 23
جونگین = چون پولم نمیرسه کل اکیپو ببرم...پس همین جمع میریم ...برای سونگمین و لینو و چانگبینم یه جا دیگه جبران میکنم ...البته بستگی داره کادو واسم چی بگیرید ...
هان = من یه پس گردنی ... ا زسنت خجالت بکش بچه
فیلیکس = منم یه مشت ابدار ....
هیونجین = منم یه قبر ...
//همینشور که بچه ها داشتن به جونگین تیکه مینداختن برگشتی و یه نگاه به جونگین کردی ...میتونستی بغض رو تو چشماش ببینی ...//
یوری = هی بچه ها ...کم عوضی با زی در بیارید ...//از جات بلند میشی و میری رو به روی جونگین میشینی و جفت دستاشو میگیری تو دستت و به چشم های بغض الودش نگاه میکنی ...// هی جونگین ...من یه عنوان یه دوست هر چی که بخوای برات میگیرم ...از بعترین چیزا برات مایه میزارم ...فقط ناراحت نباش ...من خوشم نمیاد دوستام و ناراحت ببینم ...باشه ...
جونگین = // بچم از حرف های تاثیر گذار یوری بغضش شکست و افتاد تو بغلشو شروع به گریه کرد ...
یوری = // وقتی جونگین افتاد بغلت به سمت بچه ها برگشتی و جوری که جونگین نفهمه بهشون گفتی ...// خاک تو سر عقده ایتون ...نگاه کنید چیکار کردید ...//بعد دوباره به سمت جونگین برگشتی...// هی هی ...جونگینی بسه دیگه ....بسه ...واستا الان درستت میکنم ...// سرفه ای کردی و حنجرتو صاف کردی و با صدای کاملا بچه گونه رو به جونگین گفتی ....//
یوری = اگه اینجوری کنی منم گریه میکنم هاااا .../با صدای بچه گونه /
//همه پشماشون ریخته بود و با چشمای گشاد نگاهش میکنن //
هان = خدایاااااااااااا .... کیوت ...//هجوم میبره سمت یوری که بغلش کنه و بچلوندش چون واقعا کیوت شده بود اون لحظه //
یوری = // به حالت عادیه خودش بر میگرده و با صدای بم خودش رو به هان گفت // هی هی ...تو جرعت داری فقط نزدیکم شو ...از ش.ر.ط اویزونت میکنم ...
جونگین = ممنونم یوری که هستی ...
//یوری با شنیدن صدای جونگین نگاهشو از هان گرفت و به جونگین داد ...لبخند محوی زد و در پاسخ به حرف جونگین گفت ....//
یوری = هر دوستی وظیفشه پشت دوستش در بیاد...
هیون = هی هی یوری ....یعنی ما دوستت نیستیم ....
هان = این بی انصافیه ...
هان = من یه پس گردنی ... ا زسنت خجالت بکش بچه
فیلیکس = منم یه مشت ابدار ....
هیونجین = منم یه قبر ...
//همینشور که بچه ها داشتن به جونگین تیکه مینداختن برگشتی و یه نگاه به جونگین کردی ...میتونستی بغض رو تو چشماش ببینی ...//
یوری = هی بچه ها ...کم عوضی با زی در بیارید ...//از جات بلند میشی و میری رو به روی جونگین میشینی و جفت دستاشو میگیری تو دستت و به چشم های بغض الودش نگاه میکنی ...// هی جونگین ...من یه عنوان یه دوست هر چی که بخوای برات میگیرم ...از بعترین چیزا برات مایه میزارم ...فقط ناراحت نباش ...من خوشم نمیاد دوستام و ناراحت ببینم ...باشه ...
جونگین = // بچم از حرف های تاثیر گذار یوری بغضش شکست و افتاد تو بغلشو شروع به گریه کرد ...
یوری = // وقتی جونگین افتاد بغلت به سمت بچه ها برگشتی و جوری که جونگین نفهمه بهشون گفتی ...// خاک تو سر عقده ایتون ...نگاه کنید چیکار کردید ...//بعد دوباره به سمت جونگین برگشتی...// هی هی ...جونگینی بسه دیگه ....بسه ...واستا الان درستت میکنم ...// سرفه ای کردی و حنجرتو صاف کردی و با صدای کاملا بچه گونه رو به جونگین گفتی ....//
یوری = اگه اینجوری کنی منم گریه میکنم هاااا .../با صدای بچه گونه /
//همه پشماشون ریخته بود و با چشمای گشاد نگاهش میکنن //
هان = خدایاااااااااااا .... کیوت ...//هجوم میبره سمت یوری که بغلش کنه و بچلوندش چون واقعا کیوت شده بود اون لحظه //
یوری = // به حالت عادیه خودش بر میگرده و با صدای بم خودش رو به هان گفت // هی هی ...تو جرعت داری فقط نزدیکم شو ...از ش.ر.ط اویزونت میکنم ...
جونگین = ممنونم یوری که هستی ...
//یوری با شنیدن صدای جونگین نگاهشو از هان گرفت و به جونگین داد ...لبخند محوی زد و در پاسخ به حرف جونگین گفت ....//
یوری = هر دوستی وظیفشه پشت دوستش در بیاد...
هیون = هی هی یوری ....یعنی ما دوستت نیستیم ....
هان = این بی انصافیه ...
- ۷.۷k
- ۰۷ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط